آزاده
براي 27 دي سالروز شهادت نواب صفوي
شبی یک نفر سی هزار تومان پول برایش آورد. آن روزها م یشد با سی هزار تومان
چند تا خانه خرید. به او گفته بودند که این پول نه سهم سادات است و نه سهم امام
و نه از دیگر وجوهات شرعیه. گفته بودند که م یتواند با این پول خان های برای خود
بخرد و از شر اجار هنشینی خلاص شود. خیره به پو لها نگاه کرده بود و گفته بود: اگر
به این شرط این پو لها را به من م یدهید، نم یپذیرم اما اگر آزادم م یگذارید، قضیه
فرق م یکند.
همان شب پو لها را برداشت و بین یتیمان و فقرا تقسیم کرد. فردا صبح که م یخواست
حمام برود، سه ریال قرض گرفت.
نظرات شما عزیزان: